محمدصالح عزبزمحمدصالح عزبز، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 19 روز سن داره

کوچک وشادمانه...صالح خوب خانه....

تولد،بازی،خنده....

تولد تولد تولدت مبارک مامان جونم تولدت مبارک شمع ها رو من روی کیک گذاشتم  وخودم روشن کردم ولی یه تایی فوتشون کردیم من ومامانی وگل پری   هدیه من، به مامانی برای تولدش که نوزدهم دی ماه بود گل مورد علاقه ی من ومامانی.... پتوس از اراک آوردیم همراه خودمون.... خیلی دوستش داریم بعد ، برقا رو خاموش کردیم، چهارنفری، کلی بازی کردیم با این بادکنک های نورانی که لامپ های ریزی داشت که رنگ نورهاش عوض میشد پریناز از خنده داشت غش می کرد..... شب خوبی برای خودمون ساختیم انسانها خودشون باید لحظه هلی خوب وخوش بسازن وگرنه همه جیز برای ،غم وغصه،جوره جوره ش...
23 دی 1398

بازی جدید وجذاب....

روزهای خوبی را با گل پسرم دارم این روزها که مدرسه در دسترس نیست، همینطور دیدار زیادی با کسی نداریم، در خانه حسابی،سرمان گرم گرم است، از کارهای جدید وجذاب، بازی اسم فامیله،که گل پسری ، خیلی خیلی خوشش اومده اینها،اولین اسم فامیل بازی های ،گل پسرم، وچقدر مفیده،این بازی از هر نظر برای تقویت،نوشتاری،حافظه،آشنایی با نام های تازه ی شهرها ،حیوانات،غذاها و.... وچقدر خنده داره،که هر طور شده،برلی کسب امتیاز،اسم های من در آری،می نویسیم روده بر میشه از خنده،پسرگلم، مثلا حیوان از ج،نوشته بود جاستین، می گم جاستین دیگه چیه من نشنیدم، می گه یه حیوانیه توی آمریکا، ...
23 دی 1398
1